جدول جو
جدول جو

معنی سلق بری - جستجوی لغت در جدول جو

سلق بری
(سَ لَ قِ بَرْ ری)
نوعی از حماض است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (اختیارات بدیعی) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عملی که در آن جام چهل کلید را پر آب می کنند و دعاهایی می خوانند و آن آب را بر سر زن نازا می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ لِ / بَلْ لِ بُ)
مرکّب از: بله، محرف بلی + بری اسم از بریدن، اقرار گرفتن از عروس و اولیاء او در قبول ازدواج. عمل اجازۀ تزویج گرفتن دختر از کسان او. عقد نکاح. (یادداشت مرحوم دهخدا)، گفتگو برای تعیین شرایط عقد و میزان حقوق زن و شوهر. (فرهنگ لغات عامیانه)، بله بران. و رجوع به بله بران شود
لغت نامه دهخدا
(چِلْ لَ / لِ بُ)
رجوع به چله بری کردن شود
لغت نامه دهخدا
قلعه ای است بفاصله 47 هزار و پانصدگزی در شمال مشرق بزی گنبد در علاقۀ پامیر خورد مربوط بحکومت بدخشان که بین 74 درجه و 14 دقیقه و 12 ثانیه طول البلدشرقی و 37 درجه و 21 دقیقه و 19 ثانیه عرض البلد شمالی واقع است. (قاموس جغرافیایی افغانستان ص 389)
لغت نامه دهخدا
(سَ لَ قِ جَ بَ)
سلق بری است و به شیرازی حلیمو خوانند. (فهرست مخزن الادویه). حلیمو. (الفاظ الادویه). آزاددارو. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
آری بری: گفت و گوهای پیش از پیوند زناشویی صحبتها و قول و قرارهای قبل از عروسی بین خانواده های عروس و داماد
فرهنگ لغت هوشیار
عملی از قبیل عزایم، (در اصطلاح بانوان تهرانی) بسیار آمدن و رفتن از روی چیزی مانند سفره و جامه گسترده
فرهنگ لغت هوشیار
تسهیم، شراکت، مشارکت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لمیده، لمیده شده
فرهنگ گویش مازندرانی
کته، شل و آبدار
فرهنگ گویش مازندرانی